سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نـــم نـــم ِ آفتـاب

بسم الله...

این روزها انگار خدا دارد هی نشانمان می دهد عمرهای کوتاه را ... این روزها به من ِ غرق شده در زندگی هشدار می دهد ، این روزها زمزمه ام
شده است :
کل نفس ذائقه‏الموت و نبلوکم بالشر و الخیرفتنه والینا ترجعونی
این روزها به دست های خالی ام فکر می کنم و نزدیکی ِ روز حساب ...یا انیس من لا انیس له

 

 


نوشته شده در جمعه 89/4/11ساعت 3:2 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دل م جای دیگری است

مختش عزیزم ،گل مریم مهربانم و راحیل عزیز و کوثر دوست داشتنی و .... ممنونم به یادمید

رهبر معظم انقلاب در سرزمین نور


نوشته شده در جمعه 89/4/11ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

یه زمانی شاید وقتش برسه علایق تو و من رو بیشتر بذارم کنار هم  ُ  فروشگاه بزنم!

اون م فقط فروشگاه گل و پاستیل!

اون وقت کنار هم میشینی م ، پاستیلامون رو میخوری م ُ  با طراوت گل ها شاد میشی م  ُ  جون ِ تازه می گیری م .

زیاد دور نیست ،  نه؟

همین که تو کنار این افکار باشی خودش عین ِ واقعیته!

م.ن: من عاشق گُل ِ مریم م.

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/10ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/9ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله
همیشه زینب یکی از اسم های مورد علاق م بود ِ ، انقدر که هر وقت  مخاطب م اسمش زینب باش ِ با علاقه صداش می کنم
هنوزم هم دل م شور میزن ِ ، یادم ِ هر وقت می رفتیم حرم حضرت زینب (س) فقط سکوت می کردم تا دلشورم بیشتر نش ِ همیشه یه بغضی بود نمی شکست

گفتنی و شاید نخواندنی زیادی از دمشق ، حرم ، کوچه ها .. دارم اما مثل ِ همیشه عظمت این اسم توانی برای بیشتر نوشت نمیذاره برام...
بانوی ِ  کربلا ، چگونه می شود از شما نام برد و کربلا به میان نیاید؟


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7ساعت 2:23 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 89/4/6ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

اذان مغرب 15 رجب و وداع
لحظه ی اذان خواستم لیاقت بدی سال بعد هم معتکف بشم
نشد، لایق نبودم ،
ناراضی نیستم
فقط دلتنگ م ، هیچ وقت این دلتنگی رو نگیر از دل م
زمزمه می کنم آروم آروم:
الهی رضا به رضائک و تسلیماً لامرک

پ.ن: التماس دعا

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/3ساعت 10:6 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

ساعاتی بیش نمانده تا تمام شود 31 خرداد..

سالگرد آسمانی شدنتان را بدون کوچکترین اشاره رسانه ملی گذراندیم ،چون هنوز نیازمندتان نشده ایم!درست مانند امام روح الله! زمانی که دیگر کار سخت می شد تازه فهمیدیم  به امام  نیازمندیم حضرت روح الله ی داشتیم و داریم که حقوق بشر ، آزادی اش ، بصیرتش ، مردمی بودنش که در کلامش موج می زد حلاوت را برایم ارقام می آورد.

آقای شهید مصطفی!

من خوب میدانم شما رفاه تان را فقط و فقط برای یگانه پروردگارتان رها کردید ، من خوب می دانم عشق به بانو و فرزندانتان را رها کردید اما آقای دکتر من از خانواده تان شرمگینم
اگر بر حسب اتفاق در سالگرد عروج پدرشان کانال های تلویزیون ایران را بالا و پایین کنند چه خواهند دید؟

روزگاری در جواب دوستان لبنانی ام که دکتر چمران را لبنانی می خواندند سریع واکنش نشان می دادم اما دیگر امروز نه تنها این کار را نمی کنم بل فقط لبخند می زنم و سکوت .

پ ن: ما اسطوره هایمان را فراموش می کنیم و این کار مخصوص چمران نیست ، این روزها خرازی ، زین الدین ، وزوائی و .... سرداران بزرگ ، بسیجی های گمنام در شهر و هیاهویش گم شده اند.


نوشته شده در دوشنبه 89/3/31ساعت 9:7 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

 

اولین نوشته این وبلاگ در پارسی بلاگ ، بعد از فیلتر شدن "..."!

همراهِ آرشیوِ بهم ریخته!


نوشته شده در یکشنبه 89/3/30ساعت 11:20 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

 

 

عزیز علی ان اری الخلق و لا تری... چه سخت مردمان را دیدن اما نتوان تو را دیدن

دارد تمام می شود بهار ، نیامدی..


نوشته شده در جمعه 89/3/28ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9      >

 Design By : Pichak