سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نـــم نـــم ِ آفتـاب

بسم الله...

سکوتم

ُ

کم

حرف

میزنــَمــــــ

.
.
ب ن : عکس ربطی به کلمات ِ بالا ندارد ، انگار باید اضافه میشد تا ثبت شود هر چند کوتاه مدت!
*حذف شـــــد *


نوشته شده در یکشنبه 89/11/17ساعت 6:32 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله....
شب ِ آخر ِ محرم ِ ُ حال و هوای ِ غروب ِ آخرین روز ِ ماه ِ صفر ُ دارم
                                                                                   .
                                                                                   .


نوشته شده در سه شنبه 89/10/14ساعت 9:54 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...


اروند
فروردین 89
عکس از مظهر گلی
.
.
.
از دو پست ِ قبل کامنت ها بست ِ شد ِ ؛ باشد ک ِ این راه ادام ِ  پیدا کند


نوشته شده در سه شنبه 89/10/7ساعت 11:13 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله....
این جا تهران
شهر در وضعیت هشدار
صدای مردی می آید
صدای سرفه های خشک  و  خش خش سینه ،  که این روزها بلند تر لالایی می خواند
اشک از چشمان دختر روان 
می کند و دعای لب هایش
ببار باران می شود

 


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 6:50 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
سعی کنید ، سعی کنیم بیشتر از همیشه برویم بالا ، بیشتر از همیشه پایبند بمانیم بر عهد ، مثل ِ کودکی که شیفته است تا تاب بخورد به بالا ، تشنه ی بنده ی خوب ِ  ، خوب ترین ها شدن.



م.ن: تشکر فراوان از ساقی رضوان عزیزم که قالب مورد علاق م رو برام دوبازه زنده کرد! دنیا دنیا ممنون کربلایی


نوشته شده در دوشنبه 89/5/25ساعت 2:28 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

این روزها انگار خدا دارد هی نشانمان می دهد عمرهای کوتاه را ... این روزها به من ِ غرق شده در زندگی هشدار می دهد ، این روزها زمزمه ام
شده است :
کل نفس ذائقه‏الموت و نبلوکم بالشر و الخیرفتنه والینا ترجعونی
این روزها به دست های خالی ام فکر می کنم و نزدیکی ِ روز حساب ...یا انیس من لا انیس له

 

 


نوشته شده در جمعه 89/4/11ساعت 3:2 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

یه زمانی شاید وقتش برسه علایق تو و من رو بیشتر بذارم کنار هم  ُ  فروشگاه بزنم!

اون م فقط فروشگاه گل و پاستیل!

اون وقت کنار هم میشینی م ، پاستیلامون رو میخوری م ُ  با طراوت گل ها شاد میشی م  ُ  جون ِ تازه می گیری م .

زیاد دور نیست ،  نه؟

همین که تو کنار این افکار باشی خودش عین ِ واقعیته!

م.ن: من عاشق گُل ِ مریم م.

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/10ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

 

 

عزیز علی ان اری الخلق و لا تری... چه سخت مردمان را دیدن اما نتوان تو را دیدن

دارد تمام می شود بهار ، نیامدی..


نوشته شده در جمعه 89/3/28ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

بسوزان هر طریقی می پسندی که آتش از تو و خاکستر از من

 


نوشته شده در سه شنبه 89/3/25ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

گاهی شرط ارتباط با کسی دیدنش از نزدیک نیست! همینکه نوشته اش را بخوانی می شود ارتباط.همین که بر دلت بنشیند سخنانش می شود ارتباط!

اولین بار در چارقدخواندمش و بعد خواننده خاموش وبلاگش بودم!

خبر عروجش را که شنیدم  دل م لرزید خواستم بگویم نه این فریاد بی صدای ما نیست اما دست تقدیر رقم زد آنچه را که برای همه مان سخت است

امشب ، شب میلاد زهرای مرضیه دیدارش با معبود یگانه است و من بیشتر از هر چیز به مائده اش فکر می کنم و  برای دلش که هنوز کوچک است  و تحمل این داغ عظیم را ندارد صبر می طلبم از پیامبر کربلا زینب کبری (س)...

مائده جان ارام بگیر محض دل  مهربان ِمادرت

به یقین هم اکنون دارد تو را تماشا می کند و برای مادر سخت است دردانه اش درد بکشد

به اشک هایت مجال بده اما صبوری کن

صبوری کن که مادرت مانند نام زیبایش در شب میلاد صاحب نامش در جوار زهرای اطهر آرام گرفته است و غمش بی تا بی توست!

مادرت فرشته بود بر روز زمین ، صبوری کن و آرام اشک بریز .. ،صبوری پیشه کن دختر خوب هر چند سخت ،محض دل ِ مهربان مادرت...

اینجا را بخوانید

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/12ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

   1   2      >

 Design By : Pichak