نـــم نـــم ِ آفتـاب

بسم الله...

زمانی که دوباره دارم گم می شم تو هیاهوی شهر

چقدر ناگهانی دستم رو گرفتی

زیاد نگذشته از زیارتت ،که دوباره طلبیدی

این بار به نام مادرت صدیقه کبری

وقتی پیکرت رو شونه ام بود

شرمساری بود و حیرانی

و سعادت،

سپاسگزارم ازت که سومین روز از فاطمیه دوم رو  برای همیشه  ثبت کردی برام....

گفته بودم شهید گمنام همیشه برام یه چیز دیگه بوده و هست؟

.

.

شهید گمنام


نوشته شده در شنبه 89/2/25ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |


 Design By : Pichak