• وبلاگ : نـــم نـــم ِ آفتـاب
  • يادداشت : ما چادري ها
  • نظرات : 2 خصوصي ، 25 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مُخي 
    سوار يِ تاكسي شدم ، كولرش روشن بود !
    راننده‌هه ديد چادر چاخچول دارم و هوا خيلي گرمه دريچه كولرو يه جوري تنظيم كرد كه بخوره بهم !
    از خوشحالي ميخواستم سرمُ بكوبونم تو شيشه هاي‌هاي گريه كنم !
    اصَن همين الان كه يادش افتادم اشك تو چشام حلقه زد !
    پاسخ

    كلي لايك براي اون راننده! خدا خيرش بده خوشحالمون كرد! اسمايلي بغض!:دي:-*
    اينجوري هم مي شه فکر کرد، که اونا چقدر از نگاههاي ما به خودشون بدشون مياد.نگاهي که داره مي گه تو مي ري قعر جهنم و من بهشت!
    پينوشت: کلمه ما در خط اول واژه اي عموميست و مخاطب آن نويسنده پست نمي باشد
    پاسخ

    كلا جواب ميدم:قطعا اون كه چادر سرش مي كنه سعي ميكنه قضاوت نكن ِ و اينكه خودش رو بهترين جاي ِ بهشت نمي بينه! و اون ها رو قعر جهنم!مطمئنا پوشش كه خيلي بهش سفارش شده مهمه ، اما معيار هاي ديگه هست ! و هيچ وقت به شخصه و با توجه به رفتار اطرافيانم ،اين قضاوت رو نداشتيم
    سلام
    بسيار به جا وشايسته به قلم اورديد
    ارادتمند شما سيد
    پاسخ

    بزگواريد.

    صحنه رو برامون تنگ کردن مثل همه ي مانتوها!
    پاسخ

    :)
    + مهسا 
    مخ تش منو دعوا ميكنه

    شما كه دوستشين و اين همه دوستتون داره بيايين واسطه بشين



    پاسخ

    هر چي مخي بگه ! اما ميام:دي
    + علامت سوال 

    پاسخ

    ايضا همين گل !!!
    پ.ن ِ شُ فعلا گذاشتم !! حالا تا بعد اگه عمري باقي بود !
    حسابي حرف دارما !!!
    سوژه دزديُ حال كردي ! :
    پاسخ

    من و تو نداريم كه!:دي
    ميخواستم يه پسته مرتبط با اين نوشته ات بنويسم و اين پستتو توي پ.ن اضافه كنم بهش ! حسش نبود ! و البته ادبياتش !! الان يه نمه دلخورم ! ميترسم يه چيزي بگم به هر دو تا گروه بر بخوره
    اشنايي ديگه خودت به ادبيات ما !
    پاسخ

    به قول اين تي وي ادبياتت را!:دي
    پاسخ

    چييييه؟ :دي

    بستني بخور و پاستيل و هر چي كه دوست داري .. به شرطي كه همه خانم باشن !

    اي ول! زينب سادات كشته منو!!!

    آره منم حرف ريحانه رو نشنيدم!

    پاسخ

    رجوع شود به جواب كامنت هاي زينب سادات :دي
    حرف ريحانه ي فاصله ها چي بوده ؟!!!!!!!!
    پاسخ

    بيتا بهش گفت بستني بخوريم؟ بعد گفت البته شما كه نمي خوري چون خوب نيست! ريحانه هم گفت چه خوب كه اين يكي رو مي دوني!
    بعد ميگم الان سيب سنت بود يا پرتقال ؟
    پاسخ

    سيب ديگه!

    سلام

    اول بگم من هم پاستيل خيلي دوست دارم ! خيلـــــــــــــــــــي

    و البته بستني هم همين طور

    ..

    خب اگه ناجور نباشه چه ايرادي داره !؟

    بستني بخور و پاستيل و هر چي كه دوست داري .. به شرطي كه همه خانم باشن !

    پاسخ

    سلام ، من معتاد ِ پاستيلم! :دي / زينب سادات تو خيابون وقتي كه 4 ساعت كلاس داشته باشي ديگه همه خانم رو از كجا پيدا كني؟
       1   2      >